برچسب ها :
موضوع :
برایچندمین بار زبانم را مترنّم میکردم به دیباچه زیبای گلستان سعدی-علیه
الرحمه- که گفته است: منت خدا را عز و جل، که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش، مزید نعمت.
می دانستم خداوندگار ادب، سعدی، بنا بر آنچه همه
شارحان کلامش گفته اند، در فراز دوم سخن یادشده، اقتباسی دارد از قرآن،
کریمه ششم سوره مبارکه ابراهیم که حضرتش فرمایش کرده است: لان شکرتم
لازیدنکم.
مثل همیشه این بار هم با خواندن این عبارت، سوالی در ذهن و زبانم برانگیخته شد و آن اینکه:
خداونددر این آیه، به صراحت نفرموده است که اگر شکر گزارید، نعمتهایتان را
افزون میکنم بلکه فرموده است: اگر شکر به جای آوردید، بر شما میافزایم.
صدالبتهتردیدی نیست که شکر نعمت، نعمت افزون میکند اما شاید حضرت باری، چیز دیگرمنظور نظر دارد و گرنه چه دلیلی بر عدم ذکر نعمت؟ چرا فرمود: لازیدنّکم و
نفرمود: لازیدنّ مالکم یا اولادکم و الخ.
به امید دریافت عمیقتر، سرکی کشیدم به شرحی که شادروان دکتر محمد خزائلی، سعدی پژوه معاصر بر گلستان نگاشته است.
نامبردهنیز مانند دیگر شارحان، همین برداشت را داشتند. ولی نکته دیگری در سخن
ایشان بود که به نوبه خود، سوال دیگری را برانگیخت. عین سخن ایشان چنین
بود:
«اشاره است به آیه 6 از سوره ابراهیم: اگر سپاسگزارید، نعمت شما را خواهم افزود. به همین اعتبار است که شاکر، یکی از صفات الهی است. چه، او با افزودن نعمت، شکر شکر میگذارد.».
درپاسخ به سوال نخست، تا آنجا که این کمترین برسیده است، گویا تنها مفسری کهمتعرض این سوال شده و در صدد پاسخ برآمده است، حکیم متاله، حضرت آیت اللهجوادی آملی است. ایشان در تفسیر این آیه می گوید:
خدای سبحان با صراحت وصدای رسا اعلام کرده است و به این صدای رسا و اعلان خود نیز بسیار اهمیت
میدهد: هر کسی شکر کند، من پاداش خوبی به او میدهم: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ
رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»؛ در این آیه کریمه، سخن از
«شکر نعمت نعمتت افزون کند» نیست؛ البته شکر نعمت نعمت را افزون میکند؛
اما معنای آیه مزبور غیر از این است. خداوند نمیفرماید: «اگر شما شکر
کردید ما نعمتتان را افزون میکنیم»، بلکه اینجا میفرماید ما به شما نِمُومیدهیم؛ رشد فکری پیدا میکنید؛ بالا میآیید و عالِم ربانی میشوید؛ ما
گوهر ذات شما را بالا میبریم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»؛ نه
«لازیدن اموالکم»؛ زیرا میان این دو، فرق بسیار است.
اگر کسی چند کلمه یاد گرفت و شاکر بود و کمتر خود را دید، خداوند به او رشد علمی و شخصیتی عطا خواهد کرد به جایی میرسد؛ اما اگر کسی خود را دید یا فقط برای ارائه به مردم علم آموخت، چنین فردی علمفروش است و بعید است به جایی برسد!چنین کسی اگر مطلبی را در جایی خواند یا شنید، به سرعت آن را برای بازگو کردن به دیگران یادداشت میکند نه برای باور و عمل کردن به آن. چنین کسی، عالِمی معمولی خواهد بود. البته لطف خدا بیش از جُرم ماست.
اما اگر کسی بخواهد گوهر ذاتش فربه شود، چیز دیگری میطلبد. خداوند با صدای رسا فرمود: «تَأَذَّنَ»؛ این کلمه غیر از «آذن» است؛ غیر از «قال» است؛ به صورترسمی و با صدای بلند «اعلان» کرده است ـ نه اعلام ـ که هر کسی شاکر بود مناو را بالا میبرم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ .
هموارهدر شناخت شخصیت ها و وجوه ظاهری و باطنی شان، نیازمند معرفت مناسبی از تمام ابعاد آنان هستیم. در این بین مهمترین رکن اعتماد ساز و یقین آور در مورد افراد، چه در جامعه و جه در مطالعات تاریخی، داشتن تصویری روشن و شفافاز "پیشینه" شخصیت ها خواهد بود.
داشتن شناخت از پیشینه به معنای مجموعه ای از اطلاعات دریافتی درباره هویت یک فرد است. اینکه فرد اهل کجاست؟ پدر و مادرش چه کسانی بودند؟ از چه وجهه ای در جامعه برخوردار است؟ در کدام طبقه اجتماعی و اقتصادی قرار دارد؟ از چه منزلت و سطح فرهنگی و بینشی بهره می برد؟ همگی تصویری از یک شخصیت را برای ما می سازند.
یککودک با همسالانش در رابطه است و البته می تواند حامل اطلاعات و معارفی برای دو سه نسل بعد باشد. مادر یک خانواده با جامعه زنان مواجه است و پدر با انواع نهادهای اجتماعی، صنفی، اعتقادی، حرفه ای و غیره به طور طبیعی درگیر خواهد بود
بی شک یک پیشینه بی سامان و مخدوش و یا یک خانواده از هم گسیخته و نازل از حیث فرهنگی و بینشی، نمی تواند بستر مناسبیبرای ظهور یک فرهیخته دینی و علمی باشد؛ و در مقابل بعید است از یک خانواده نبوی با آن سطح از علم انسانی و الهی و آن کارنامه درخشان اخلاقی ومعرفتی، یعنی خانواده ای که پدرش علی علیه السلام و مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله است، چهره هایی جز حسین بن علی (علیه السلام) و زینب کبری (سلام الله علیها) و شهدا و همراهان کربلا ظهور کنند.
امام حسین (علیه السلام)پیش از عزیمت به کربلا به خوبی می دانست که با یک فتنه تمام عیار و فضای کاملا پرهیاهو و غبارآلود مواجه خواهد بود که تشخیص حق و باطل در آن بسیار دشوار است. بی تردید افکار عمومی تا قبل از روز عاشورا تحت هجمه های سنگین تبلیغاتی و فریب اذهان توسط دستگاه اموی قرار داشت.
در چنین شرایطیآن حضرت تلاش می کند تا تمام علائم و کدهای شفاف ساز را برای تنویر حقیقت بکار گیرد و با معرفی آشکار خانواده خویش در نبرد کربلا سعی می کند تا به شایعه سازی های فتنه آلود حاکمیت فاسد آن زمان پاسخ دهد و بستر مناسبی را برای کشف حقیقت توسط مردم همان دوره و البته بیشتر برای ماندن در دالان طولانی تاریخ ایجاد نماید. از سوی دیگر در جبهه مقابل عمدتا هویت افراد در نگاه اول دارای تصویری مخدوش و پرابهام است که مطالعه آن را توسط منابع تاریخی نیز دشوار کرده؛ البته اگر محقق پیگیر پا به عرصه گذارد جز سیاهی و فسادهای ریز و درشت را در عقبه این خاندان لعن شده نخواهد یافت.
آنحضرت تلاش می کند تا تمام علائم و کدهای شفاف ساز را برای تنویر حقیقت بکار گیرد و با معرفی آشکار خانواده خویش در نبرد کربلا سعی می کند تا به شایعه سازی های فتنه آلود حاکمیت فاسد آن زمان پاسخ دهد
از سویی باید توجه داشت که نهاد خانواده متشکل از چند گروه سنی و چند قشر مختلف با مشترکات خونی و تربیتی است. هر یک از افراد خانواده در بیرون از این نهاد به جامعه ای متفاوت اتصال دارند. یک کودک با همسالانش در رابطه است و البته می تواند حامل اطلاعات و معارفی برای دو سه نسل بعد باشد.
مادریک خانواده با جامعه زنان مواجه است و پدر با انواع نهادهای اجتماعی، صنفی، اعتقادی، حرفه ای و غیره به طور طبیعی درگیر خواهد بود. در واقع یکی از دلایل حضور مردان و زنان، کودکان و نوجوانان و بزرگسالان در کربلا را میتوان در این ارتباط اجتماعی جستجو کرد. زنان کربلا بخصوص حضرت زینب(سلام الله علیها) برای بازگو کردن و تبیین و تبلیغ حقایق در جامعه آن برهه با تمرکز بیشتر بر بانوان زمان خود بسیار اثرگذار بودند. به همین منوال هر قشری پس از روز عاشورا به عنوان یک رسانه بیدار و آکنده از معرفت الهی و نبوی کار خود را برای ارسال پیام به فطرت های بیدار زمانه و آیندگان آغاز کردند.
در زمان فعلیهیچ یک از شخصیت ها و رویدادهای کربلا به اندازه حوادث مربوط به زینب کبریسلام الله علیها، برای دختران و زنان امروز جامعه ملموس و قابل بهره برداری های معنوی، تاریخی، اخلاقی و اجتماعی نیستند. زن در عاشورا با مردان رقابت نمی کند؛ برای فعالیت اجتماعی به سمت مشاغل، وظایف و نقش های مردانه نمی رود.
بلکه از عفاف، خصوصیات ذاتی و مختصات جنسیتی تعریف شد دینی به عنوانابزاری برای ایفای نقش مناسب در پیشبرد اهداف عاشورایی کمک می گیرد. این نقش پذیری زنان به قدری بر فلسفه قیام اثرگذار بوده که برخی از تحلیل ها درتقسیم بندی هدف و مسیر افراد، همه حاضرین کربلا را به سه دسته "حسینی"، "زینبی" و "یزیدی" تقسیم می کنند.
بی شک وجود چنین الگوهایی در این رخداد عظیم بشری مرهون حضور و تشریک مساعی خانواده ها در کاروان امام حسین (ع) است.
نکته اول: در رکاب امام حسین علیه السلام بودن تا همیشه تاریخ باقی است
معاویهدر نیمه ماه رجب مرد و پس از او مردم با فرزندش یزید بیعت کردند.[1] در
همان آغاز یزید، به ولید بن عتبه والی مدینه نامه ای نوشت و به او دستور
داد از همه بیعت بگیرد و این کار را هم از امام حسین علیه السلام آغاز
کند.[2] پس از رسیدن نامه، ولید شبانه در پی امام علیه السلام فرستاد [3] وایشان هم آمدند.
نتیجه این شد که امام علیه السلام با گفتن این جمله:
«نَحن أهل بَیتِ النُّبُوَّةِ و مَعدِن الرِّسالَةِ، و یَزید فاسِقٌ، شارِبالخَمرِ، و قاتِل النَّفسِ، و مثلی لا یُبایِع لِمِثلِه » [4] ما، خاندان
نبوّت و معدن رسالتیم و یزید، مردى فاسق، مى گسار و آدمکش است و شخصى مانندمن، با کسى مانند یزید، بیعت نمى کند؛ از پذیرش بیعت با یزید خودداری کرد.
وقتی خبر به یزیدرسید بسیار عصبانی شد و در نامه ای دستور داد تا ولید، بیعتی دوباره از
مردم مدینه بگیرد اما این بار محکم تر از گذشته و هنگام ارسال جواب نامه
نیز سر حسین بن علی علیهما السلام را هم ضمیمه آن کند.[5]
ایپسر شبیب! اگر بر حسین علیه السلام اشک ریختی به شکلی که اشکت بر گونه هایت جاری شود خداوند تمام گناهان تو را می بخشد کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد
در چنین فضای ملتهبی امام علیه السلام قصد کرد
از مدینه هجرت کند. پیش از حرکت نامه ای به برادرش محمد معروف به حنفیه
نوشتند که سندی شد ماندگار در تاریخ تا همگان بدانند که چرا حسین بن علی
علیهما السلام این حرکت را آغاز کرد. در آن نامه آمده است:
إنَّما
خَرَجت لِطَلَبِ النَّجاحِ وَ الصَّلاحِ فی امَّةِ جَدّی محَمَّدٍ صلى اللهعلیه و آله، ارید أن آمرَ بِالمَعروفِ و أنهى عَنِ المنکَرِ، و أسیرَ
بِسیرَةِ جَدّی محَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، و سیرَةِ أبی عَلِیِّ بنِ
أبی طالِب . [6]
براى تحقّق رستگارى و صلاح امّت جدّم پیامبر صلى الله علیه و آله، قیام نمودم. مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر نمایم و به روش جدّم محمّد صلى الله علیه و آله و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام، رفتار کنم .
از این جملات مهم روشن می شود که از مهمترین اهداف امام علیه السلام در این حرکت باشکوه و با برکت امر به معروف و نهی از منکر بود.
براین اساس تا همیشه تاریخ هر کس که در راه تحقق آرمان امام حسین علیه
السلام گام بردارد؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر کند؛ اگر در جامعه
اسلامی انحرافی از مسیر قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام دید برای احیای
فرهنگ اسلام ناب و اصلاح امت اقدام کند بی تردید از یاران کربلایی حضرت
خواهد بود؛ چرا که آنها برای همین هدف حرکت کردند و به شهادت رسیدند.
اگرحادثه ای غم بار برای انسان رخ دهد بی اختیار غم وجودش را فرا گرفته بغض
سینه اش را سنگین کرده گلویش را می فشارد تا جایی که گاه نفس کشیدن سخت می
شود. در این حال، گریستن بهترین کاری است که می تواند او را از این فشار
دردآور نجات دهد. وقتی که بغض بترکد و اشک جاری شود راه نفس باز می شود و
بعد از آن است که آرامش خاصی تمام وجود انسان را فرا می گیرد.
آنانکه توفیق اشک بر مصایب اباعبدالله الحسین علیه السلام راداشته اند این آرامش پس از گریه را تجربه کرده اند؛ اما با یک فرق اساسی وسوال برانگیز و آن اینکه در اشک بر دیگران، اشک مصیبت را کم کرده، داغ را
سرد می کند و این مهمترین عامل در آرامش پس از چنین گریه ای است.
اما
در اشک بر اباعبدالله علیه السلام که چنین سردی داغی معنا ندارد؛ چرا که ازرسول خدا صلى الله علیه و آله نقل است که فرمود: إِنَّ لِقَتْلِ
الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُد أَبَداً [7]
تاهمیشه تاریخ هر کس که در راه تحقق آرمان امام حسین علیه السلام گام بردارد؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر کند؛ اگر در جامعه اسلامی انحرافیاز مسیر قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام دید برای احیای فرهنگ اسلام نابو اصلاح امت اقدام کند بی تردید از یاران کربلایی حضرت خواهد بود؛ چرا که آنها برای همین هدف حرکت کردند و به شهادت رسیدند
همانا برای شهادت حسین علیه السلام داغی در دلهای مؤمنین پدید آمده است که سرد شدنی نیست.
پس این آرامش و سبکی بعد از اشک بر مصایب آن حضرت برای چیست؟
پاسخاین سؤال را می توان در کلام امام رضا علیه السلام که به ریان بن شبیب
فرمود و نیز روایت های مشابه ملاحظه کرد. امام رضا علیه السلام به ریان
فرمود: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ علیه السلام
حَتَّى تَصِیرَ دموعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّه لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ
أَذْنَبْتَه صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً
[8]
ای پسر شبیب! اگر بر حسین علیه السلام اشک ریختی به شکلی که اشکت برگونه هایت جاری شود خداوند تمام گناهان تو را می بخشد کوچک باشد یا بزرگ،
کم باشد یا زیاد.
با این توضیح همیشگی که با توجه به دیگر روایات، حساب
گناهانی که مربوط به حق الناس می شود جداست [9] و نیز این بخشش قطعی مربوط
به پیامد جزایی گناه است و قضا و تکالیف فرد نسبت به گذشته را جبران نمی
کند. برای مثال کسی که به عمد نماز نخوانده ضمن آنکه قضای آن نماز بر عهد
اوست به دلیل ترک عمدی واجب الهی گناه نیز کرده است؛ وقتی گفته می شود خدا
او را بخشید یعنی فقط گناهش را بخشید؛ اما وظیفه قضای نماز همچنان بر عهده
او باقی است.
پس وقتی کسی بر مصایب سیدالشهداء علیه السلام اشک ریخت؛
یعنی در او انقلاب درونی رخ داد و بی آنکه بگوید نسبت به کرده های بد خود
اظهار ندامت کرد بی تردید خدا او را می بخشد و توبه بی کلام او را قبول می
کند.
نشان به آن نشان که این کسی که از مجلس عزا بیرونمی رود غیر از آنی است که دقایقی پیش وارد شد او گنهکاری بود بی توبه و
این انسان پاکی است که توبه اش را خدا پذیرفته است و این سر آرامشی است که
در عزاداری و اشک بر سید و سالار شهیدان علیه السلام نصیب عزاداران و گریه
کنان می شود و گرنه داغ مصیبت او هیچگاه سرد شدنی نیست.
پی نوشتها:
1. الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 442
2. همان
3. الإرشاد: ج 2 ص 32
4. مثیر الأحزان: ص 24
5. الفتوح: ج 5 ص 17
6. همان ص 21
7. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص: 318
8. الأمالی( للصدوق) ؛ النص ؛ ص130
9. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 330، باب الظلم، حدیث اول
امیرالمومنین(علیهالسلام) فرمود: «خویشتن را به اخلاق نیکو ریاضت دهید، زیرا مسلمانى که داراى اخلاق نیکو است، به منزله کسى است که روزها روزه دارد و شبها به عبادت قیام کرده باشد».(2)
نیز فرمود: «هر کس به ریاضت خویش مداومت کند، سود برده است».(3)
درنامهاش به عثمان بن حنیف فرمود: «به خدا سوگند! چنان نفس خود را ریاضت دهم و آن را بپرورم که در غذا به گرده نانى اگر بدان دست یابم، شاد گردد و در خورش به نمک قانع شود و کاسه چشمم را آن چنان به گریه از اشک تهى سازم، بسان چشمهاى که آبش فرو رفته باشد».(4)
پرهیز از محرمات شرعی وانجام وظایف دینی و اخلاقی در قبال خود و خدا و مردم بالاترین ریاضت است، وانجام اعمال سخت و طاقت فرسا به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده که سبب حصول قدرت های ماوراء الطبیعه می شود، هیچ جایگاهی در تعالیم اسلامی ندارد.آنچه در اسلام و عرفان اسلامی اهمیت دارد، اهتمام هرچه تمام تر به بندگی خدا، تقوا، ورع و رعایت ادب حضور است که همگی این امور با نیت تقرب الی الله انجام می گیرد، ولی حصول مکاشفات و کرامات در عرفان اسلامی امری تبعی محسوب می شود، نه یک هدف ذاتی.
فایده ریاضت، جلوگیرى نفس از طغیان و سرکشى و فرو خواباندن هواهاى نفسانى و رام و مطیع کردن نفس است.
درحدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده است که حضرت موسى از خضر درخواست کرد او را نصیحت کند، که از جمله آنها این بود: «خویشتن را به صبرو استقامت ریاضت ده تا از گناه نجات یابى». (5)
درحدیثى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده است که حضرت موسى از خضر درخواست کرد او را نصیحت کند، که از جمله آنها این بود: «خویشتن را به صبرو استقامت ریاضت ده تا از گناه نجات یابى»
امیرالمومنین(علیهالسلام) در نهج البلاغه مىفرماید: «نفس خودم را به وسیله تقوا ریاضت و سختى مىدهم تا روز ترس بزرگتر (روز قیامت) در امان باشم».(6)
ریاضت به دو دسته تقسیم می گردد:
1ـشرعی: این قسم در اصطلاح اسلامی زهد نامیده شده است. اهل لغت در تعریف زهدگفته اند: «ترک نمودن کاری و اِعراض از چیزی(7) و بر خلاف میل و غربت عمل کردن».
در زمینه زهد روایات فراوانی در کلمات معصومین وارد شده است. علی(علیه السلام) میفرماید: «ای مردم؛ زهد یعنی کوتاهی آرزوها».(8)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «زاهد در دنیا کسی است که حلال دنیا را ترک می کند، برای ترس از حسابش و حرام را ترک می کند، برای خوف از عقابش».(9)
2ـ ریاضت غیر شرعی: کلیه ریاضت هایی که بر خلاف قسم اوّل از محدوده شرع خارج بوده و مستلزم انجام کارهایی بر خلاف دین اسلام است، جایز نمی باشد که اکثر ریاضت های مرتاضان از این قسم می باشد و محرماتی مثل اضرار به نفس را در پی دارد و یا ترک واجبات الهی را. همان طورکه احادیث آن ذکر گردید، در دین اسلام رهبانیت و ریاضت های خارج از متعارفبین مسلمانان نهی شده است.
اهلریاضت از ریاضتهاى خدا داد که معجزه است، به سوى ریاضت هاى خود ساخته که سحر است فرار مى کنند. اگر به راستى در پى ریاضت هستید در عرصه زندگى با اخلاق شایسته و رفتار پسندیده عمل کنید نه اینکه مشکلاتى که خداوند براى رشد شما آفریده است رها کنید
لازماست برای ریاضت کشیدن به اهداف ریاضت توجه شود چرا که هدف ریاضت از بین بردن عزت نفس یا تحمل گرسنگی و تشنگی بیش از توان جسم نیست بلکه هدف ریاضت تنبیه نفس است. ابن سینا در کتاب اشارات پس از بیان نیاز به ریاضت در سلوک سه هدف برای آن بیان می کند: غیر خدا را از پیش رو برداشتن، نفس اماره را به فرمان نفس مطمئنّه درآوردن و تلطیف سرّ و باطن.
آنچه که در ریاضت مورد نظر اسلام است منطبق بودنش با دستورات شرعیست و با توجه به این که شرع مقدس اسلام هم نسبت به کرامت انسان و هم سلامت جسم و حفظ جان توجه ویژه دارد لذا هر نوع ریاضت مخالف با این امر در نظر اسلام مردود است. شریعت اسلامى بهترین ریاضتها را براى تربیت و تهذیب نفس در خود دارد.
درکلمات قصار حضرت علی علیه السلام آمده است: «الشَّریعَةُ رِیاضَةُ النَّفْسِ؛ شریعت، ریاضت نفس است. » (شرح غررالحکم ودررالکلم ج1 ص145)
مرحومحاج اسماعیل دولابى در این باره مى گوید: اهل ریاضت از ریاضتهاى خداداد که معجزه است، به سوى ریاضت هاى خود ساخته که سحر است فرار مى کنند. اگر به راستى در پى ریاضت هستید در عرصه زندگى با اخلاق شایسته ورفتار پسندیده عمل کنید نه اینکه مشکلاتى که خداوند براى رشد شما آفریده است رها کنید و در گوشهاى سختى هاى خود ساخته را بر خود تحمیل کنید. همیناحکام ظاهرى در شرع و آنچه خداوند در زندگى براى فرد پیش مى آورد، خودش ریاضت این امت است. (مصباح الهدی ج1 ص 192 )
پی نوشت ها:
1. فرهنگ لاروس، ج 1، واژة "ریاضت"؛ لغت نامة دهخدا، واژة "ریاضت"؛ معارف و معاریف، ج 5، ص 745.
2 . بحا ر الانوار ج 10 ص92
3. غر ر الحکم ج5 ص270
4 . نهج البلاغه نامه 45
5. به نقل از بحار، ج 1، ص 226.
6 . نهج البلاغه، نامه 45.
7. مصباح المفید، ص 351.
8. مجمع البحرین، ص 198.
9. نهج البلاغه، خطبه 79.
مقدمه:
شیخ جعفر کاشف الغطا,فقیه بزرگ و مجتهد وارسته در عصر خویش بوده است(معاصر با فتحعلی شاه، حدود200 سال قبل) وی شاگردان بسیارى تربیت کـرده اسـت؛ سـیـد جواد صاحب مفتاح الکرامة و شیخ محمد حسن صاحب جواهر الکلام از جمله شـاگـردان اویـند. او چهار پسر داشته که هر چهار تن ازفقها بوده اند. کاشف الغطا در فقه نظریات دقیق و عمیقى داشته و از او به عظمت یاد مى شود. متن زیر از احوالات آموزنده این فقیه وارسته حکایت می کند.1
گدای نیمه شب باش
در حالات مرحوم شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء که از بزرگانِ علما در قرن سیزدهم و ساکن نجف اشرف بوده، آمده است:دریکی از شب ها برای «تهجّد» برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: برخیز به حرم مطهّر مشرّف شده و در آن جا نماز بخوانیم. فرزند جوان که برخاستن از خواب در آن ساعتِ شب برایش دشوار بود، در مقام اعتذار برآمد وگفت: من فعلاً مهیّا نیستم شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف می شوم.
فرمود:نه، من این جا ایستاده ام؛ مهیّا شو که با هم برویم. آقازاده، بناچار از جا برخاست و وضو ساخت و با هم راه افتادند. کنار درِ صحنِ مطهّر که رسیدند آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چهاین جا نسته است؟ گفته: برای تکدّی از مردم.
فرمود: آیا چه مقدار ممکن است از رهگذاران، عاید او گردد؟ گفت: احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان). مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فکر کن و ببین این آدم برای مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشت و آمد در این گوشه نشست و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده است. آیا تو، به اندازه ی این شخص، به وعده های خدا درباره ی شب خیزان و متهجّدان اعتماد نداری که فرموده است: «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ مَّا أُخفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعیُنٍ» - هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمّی که مایه ی روشنی چشم هاست برای آنها نهفته شده –(سجده/17).
گفتهاند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.
منبع: شب مردان خدا، ص 44-45
اگردر گذشته های دور تصور همگان بر این بود که دختر باید شان و شئونات دختری اش را حفظ کند،با دوستانش بیرون نرود، در دوران مجردی ابروهایش را بر ندارد، آرایش نکند، کمتر در جامعه حضور پیدا کند تا آسیب های کمتری شاملش شود اما امروزه دختران جوان پا به پای پسران و مردان در جامعه حضور دارند وخود را عاری از هرگونه منع ها می دانند. حالا دیگر نباید گمان کنیم که اینتنها پسران هستند که ممکن است تحت تاثیر دوست ناباب قرار بگیرند و سیگاری شوند یا به مواد مخدر رو بیاورند و یا عضو گروه های شیطان پرست و ... شوند.حالا زمان آن رسیده است که بیش از آنکه نگران پسران باشیم، نگران باشیم کهنکند دختران جوانمان به مواد آلوده شوند و یا جذب گروه های مجازی جنسی و شیطانی و ... شوند تا از آنها سوء استفاده های فیزیکی شود.شاهد این ادعا آگهی و اخباری است که هر روز در رسانه ها و روزنامه ها منتشر میشود. فریب دختران جوان به قصد ازدواج!،رابطه نامشروع در پس رابطه دوستی در گروه های مجازی، استخدام به شرط ظاهری زیبا و آراسته و ... اینها بخشی از آگهی ها و اخباری است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود. اما آیا استخدام کارمند جوان با ظاهری آراسته چیزی جز استفاده ابزاری را تلقی می کند؟!
یکیاز علل روی آوردن جوانان ما به آرایش های نامتعارف نداشتن تعریف درست از زیبایی است.جوانی و طراوت ،خود زیبایی است و به همراه خود زیبایی می آورد ودیگر نیازی نیست که از لوازم آرایش آنهم به صورت غلیظ و ناهمگون استفاده کنند
هر روز از کنار دختران جوانی رد می شویم که خود را عروس شهر میکنند! حقیقتا هیچ کس با زیبایی و آراستگی مشکلی ندارد اما زیبا بودن چه تعریفی دارد ؟
آراستگی و آراسته بودنجزو صفاتی است که همه آحاد مردم و همه ملت ها خواهان آن هستند و این صفت
یک جنس خاص هم ندارد بلکه هر دو جنس زن و مرد خواهان زیبایی و آراستگی
هستند لذا هیچ کس با مرتب بودن و شیک بودن مشکلی ندارد اما برخی از زنان و
دختران جوان هستند که هیچ ذهنیتی از شیک بودن و مرتب بودن که ندارند هیچ!
بلکه دچار خلط بین شیک بودن و جلوه گری ظاهری شده اند.آنها تنها چیزی که ازشیک بودن می دانند این است که متفاوت از دیگران باشند! دختر جوانی که موی
سرش را می تراشد و یک تکه از مویش را باقی میگذارد یا زن دیگری که مانتوی
گشادی میپوشد که از پشت پوشیده است اما از جلو هیچ دکمه یا بندی ندارد که
بسته و پوشیده باشد و یا دختر جوان دیگری که چهره خود را در زیر نقابی از
رنگ و لعاب پنهان می کند تا خود را مضحکه ی دست یک عده ای قرار دهد که با
جک ها و طنزهایشان دختران جامعه مان را مورد تمسخر قرار دهند ، همه اینها
به تصور خودشان مصادیقی از متفاوت بودن با دیگران است.
این نکته قابل
توجه است که اساسا میل به زیبایی در بین زنان و دختران جوان بیش از مردان
است و به همین خاطر است که برخی جوانان در اوج زیبایی از لوازم آرایشیاستفاده می کنند که شاید به آن نیاز ندارند یا از لوازم آرایش متناسب با
سن خود استفاده نمی کنند و این باعث می شود که جوانان ما طوری آرایش کنند
که حتی بعضا سن واقعی آنها را نمی توان تشخیص داد و شاید یکی از علل روی
آوردن جوانان ما به آرایش های نامتعارف نداشتن تعریف درست از زیبایی
است.جوانی و طراوت ،خود زیبایی است و به همراه خود زیبایی می آورد و دیگر
نیازی نیست که از لوازم آرایش آنهم به صورت غلیظ و ناهمگون استفاده کنند.
اینجاآرایش کردن دیگر عیب و عار نیست. اینجا اگر آرایش نکنی میگویند از قافله
زیبایی عقب افتاده ای. این نیش و کنایه هاست که ما را وادار می کند تا خود
را در زیر نقاب رنگارنگ پنهان کنیم تا به ما بگویند زیبا و متجدد! فرق هم
نمی کند جوان و سر زنده باشید یا میانسال و پیر! فقط با آرایش زیبا شوید!
اما اگر بخواهیم این مساله را با کشورهای خارجی مقایسه کنیم با در نظر
گرفتن تفاوت عمیقی که در میان آموزه های دینی و فرهنگی ما با آنها وجود
دارد شاهد تفاوت فاحشی خواهیم بود.
در اکثر کشورهای جهان استفاده از
لوازم آرایش به صورت نرمال و در طیف گستر ده ای از مردم در زندگی روزمره
شان هنگامی است که در سن میانسالی قرار دارند و به نحوی طراوت و شادابی
پوست خود را از دست داده اند این در حالی است خود این کشورها باسابقه صد
ساله جزو اصلی ترین تولید کنندگان لوازم آرایش در دنیا هستند.
"با توجهبه مسئله آرایش، در دانشگاه ها هم قوانینی در این باب تعیین شده است. به
طور مثال: دانشگاه باب جونز آمریکا: داشتن تاتو و آرایش بیش از حد قابل
قبول نیست. دانشگاه تگزاس آمریکا: آرایش های بسیار غلیظ و غیر متعارف در
دانشگاه ممنوع است. دانشگاه ویرجینیای جنوبی: پوشش دختران و پسران در داخل
دانشگاه باید عفیف و آراسته باشد."
متاسفانه آرایش کردن در بین دختران
جوان کشور ما نه تنها درطول زندگی عادی بلکه به دانشگاه ها و حتی مدارس همراه پیدا کرده است در حالیکه در کشورهای اروپایی شما می توانید در محیط
علمی دانشجویان را تقریبا با ظاهری ساده مشاهده کنید که در حال تحصیل اند
به خصوص در دانشگاه های صاحب نامی که در اروپا و آمریکا وجود دارد و اصلا
در این دانشگاه ها منع قانونی استفاده از لوازم آرایش وجود دارد درحالیکه
در ایران با وجود دانشگاه های بسیاری که در کشورمان وجود دارد و با توجه بهاستعداد و توانایی جوانانمان در سطح علمی اما گاهی دیده میشود که به
اندازه ای که ذهن خود را درگیر مسائلی پیرامون مد و طرز لباس پوشیدن و
آرایش ظاهری خود میکنند صرف مباحث علمی نمی کنند .
اگرسفری به یکی از کشورهای اروپایی داشته باشید در می یابید که در اکثر مواقعظاهر و پوشش مردم نشان دهنده جایی است که می روند. پوشش دانشگاه، یا محل کار و یا مهمانی وعروسی و تفریح متفاوت است اما چنین مرزی در بین برخی از بانوان ایرانی وجود ندارد
شاید مقایسه مظاهر فرهنگی کشورمان با کشورهایی که از نظر آداب و رسوم و فرهنگ با ما یکی نیستند کار درستی نباشد؛اما این مسائل نشان میدهد که چقدر به فکر سلامتی خود هستند و می دانند که استفاده زیاد و روزانه از این مواد شیمیایی چه مضراتی را خواهد داشت . اگر سفری به یکی از کشورهای اروپایی داشته باشید در می یابید که در اکثر مواقع ظاهر و پوشش مردم نشان دهنده جایی است که می روند. پوشش دانشگاه، یا محل کار و یا مهمانی و عروسی و تفریح متفاوت است اما چنین مرزی در بین برخی از بانوان ایرانی وجود ندارد.
جامعهدر حال حرکت به سمتی است که برخی دختران ما به نحوی بزک کرده همچون شب عروسی شان در خیابان ظاهر میشوند که این مساله باعث میشود سطح توقعات مردها بالا رود! چرا که مردها چشمشان کار می کند و با چشم عاشق میشوند نتیجه اش این میشود که سطح توقعات مرد وقتی بالا رفت نسبت به ازدواجش دچار تردید میشود! زیرا زن با کوچکترین افول از چشم مردان می افتد. مردی که همسرش را از ابتدا با آرایش غلیظ می بیند و با ورود به زندگی او را بدون آرایش نگاه می کند نا خواسته سرد میشود! ؛گاهی باید حرف های قدیمی ها را طلا گرفت که می گفتند دختر باید تا دختر است ظرافت و دخترانگی اش را نگه دارد و زیبایی هایش را برای شب عروسی اش بگذارد و برای همین بود که در گذشته به دختران اجازه نمیدادند حتی به صورت خود دست بزند تا آن مردی که بااین دختر ازدواج میکرد همسرش را در زیباترین حالت ممکن ببیند اما امروز دختر مجرد و متاهل را به سختی می توان تشخیص داد و از این معضل اجتماعی اولین کسانی که ضرر می کنند خود زنان هستند؛ دختران جوانی که به دلیل ظاهریبزک کرده مورد آزار جنسی قرار میگیرند، زنانی که نگاه های مردان نامحرم را به سمت خود میکشانند و باعث تباهی یک زندگی میشوند، مردانی که بعد از مدتی همسر خود را بدون آرایش می بینند و حس فریب در آنها ایجاد میشود و هزار مشکل دیگر که گاهی اصلا قابل جبران نیست . لذا چه خوب است قبل از اینکه به زیبایی های ظاهریمان توجه کنیم کمی هم به عواقب آن بیاندیشیم ، عواقبی که در نهایت دامن گیر خود ما می شود.استفاده های بیش از اندازه از لوازم آرایشی که چیزی جز آسیب های جسمی و روانی را برای ما و جامعه نخواهد داشت و چه خوب است از هر چیزی از جمله لوازم آرایش استفاده درست و به جایی داشته باشیم که نه تنها زیان اقتصادی و فرهنگی را برای جامعه در برنداشته باشد بلکه موجب تقویت بنیان خانواده باشد...
دعا کلید دست یافتن به گنجینه های عرش اعلی است، دعا کردن یعنی اتصال قطره وجود انسانی به اقیانوس لایزال الهی...
دعاکردن همیشه خوب است اما گاهی خیلی خوب است به اصلاح نور علی نور است ،
گاهی شرایطی پیش می آید که دعا کردن عین استجابت است ، مثل همین امروز ،
مثل روز بزرگ عرفه، روزی که سفارش های اکید شده است که تا می توانیم برای
خود و دیگران دعا کنیم.
شب
عرفه دارای برکتی است که احیا و عبادت در آن معادل صد و هفتاد سال شمرده
شده است، و روز عرفه ، روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و
طاعت خود فرا خوانده و سفره های جود و احسان خود را براى ایشان گسترانیده
است. (کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی)
امام علی علیه السلام می
فرماید: «خداوند کلید گنجینه ها(ی رحمتش) را در دستان تو قرار داده است، کهبه تو اجازه داده از او درخواست کنی تا هر گاه بخواهی، درهای نعمتش را با
دعا بگشایی و بارش باران رحمتش را طلب نمایی؛ پس اگر اجابت دعایت به تأخیر
افتاد، این تأخیر تو را ناامید نسازد».( نهج البلاغه ، نامه 31)
امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرمایند دعا کلید گشاینده
خزائن رحمت خداوند است ، و در روایات دیگر داریم که عرفه روز دعا کردن است،روز حاجت خواستن برای خود و دیگران.(التهذیب الأحکام ، ج 5 ، ص 182)
امامسجاد(علیه السلام) در روز عرفه، مردى را مشاهده کرد که تکدى مىکند و
درخواست خود را با مردم در میان مىگذارد. حضرت به او فرمود: واى بر تو! در
چنین روزى از غیر خدا طلب حاجت مىکنی؟ روز عرفه چنان عظمت دارد که امید استحتى جنینهاى در شکم مادر از برکت آن به سعادت برسند.( منلایخصره الفقیه، ج2، ص 211)
پس دعا در شب و روز نورانی عرفه ، تأثیری مضاعف دارد ، چقدراین دعا در زمانی به این با برکتی می تواند گره گشای زندگی خودمان و
اطرافیانمان باشد.شاید دعای فرجمان مستجاب شود.
آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) فرمودند: «هر لحظه ای از لحظات امروز برای ما گران بهاست، برای دعا به ویژه از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده است اگر می خواهید مشکلاتتان را حل کنید بیایید این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجت های مادی را و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز برد دعا خیلی زیاد است. بخصوص درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطامی کند.»
دعایعرفه در بین ادعیه و متون عرفانی، درخشندگی خاصی دارد و برای رشد معنوی و سلوک الیالله کارساز است. انسان مى تواند عصر روز عرفه با توجه و استفاده از دعای عرفه، راه صد ساله را بپیماید. نظیر اینکه در اتاق تاریک، با زدن کلید برق، همه جا روشن مى شود، دعای عرفه، مسیر حرکت به سوی خدا را برای آدمی روشن میکند و راه را به او نشان می دهد.(آیت الله مظاهری )
برای خواندن دعای روز عرفه باید به چند نکته
توجه داشته باشیم ، در اعمال روز عرفه آمده است که روزه آن روز ثواب بسیار
دارد ، اما این روزه داری و ضعف ناشی از آن نباید مانع اهتمام به دعا شود.
لیکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای
این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است.(بحارالانوار، ج۹۴،
ص۱۲۴ ۱۲۳)
نکته دیگر اینکه دعای عرفه دارای مضامین عرفانی والایی است،ما نباید فقط به فکر خواندن دعا باشیم، عده ای فقط متن عربی دعا را همراه
مناجات خوان زمزمه می کنند و به معنای آن دقتی ندارند ، در صورتی که اگر بهمعنی توجه نشود، دعا آن اثر سازندگی عمیق را بر روح را نخواهد داشت و ما
بهره و نصیبی از این طرز دعا خواندن نخواهیم برد.
بلکه باید دعا کننده
باشیم ، به دعا دل بدهیم ، این دعا همان حرف های ته دل ماست که توان به
زبان آوردنش را نداشته ایم ، حال در قالب کلمات وزین امام حسین علیه السلامو آداب خاص دعا کردن در اختیار ما قرار گرفته است ، باید با بند بند
وجودمان لمسش کنیم، و فراز به فراز را گونه ای طلب کنیم که آرزوهایمان را
طلب می کنیم .
امام صادق(علیه السلام) در یکى از روایات مىفرماید: هرکس
در این روز قبل از رفتن به مراسم دعاى عرفه در زیر آسمان دو رکعت نماز
بخواند و در پیشگاه خداوند متعال به تمامى گناهان و خطاهاى خود اعتراف
نموده و حقیقتا از درگاه پروردگارش پوزش طلبد، خداوند متعال آنچه را که
براى اهل عرفات مقدر نموده به او نیز عطا مىکند و تمام گناهان وى را
مىآمرزد.( اقبال الاعمال، ج 2، ص 67)
«خدایا!توجه و التفات مرا آن چنان به سوی خویش معطوف ساز که از آن پس، به غیر تو
ننگرم و جز رضای تو، رضای هیچ کس، حتی رضای خود را هم نپویم».
«... و درسرنوشت خود خیر برایم مقدر کن و مقدراتت را برایم مبارک گردان تاچنان
نباشم که تعجیل آنچه را تو پس انداخته اى بخواهم و نه تاءخیر آنچه را تو
پیش انداخته..»
« خدایا! مرا با تدبیری که بر جان و قلب من روا میداری،
از تدبیر ناقص خودم بینیاز گردان، و با اختیاری که در امورات من اِعمال
میداری، مرا از اینکه با انتخابهای ناقص، خود را سرگردان کنم، نجات بده و
از نقاط ضعف و اضطرارم واقفم ساز تا بفهمم با تدبیر و اختیار تو میتوانم
راه را به سلامت طی کنم.»
از نظر طب اسلامی تمام گیاهان که از کود شیمیایی بهره ای نبرند طیب اند و سبزیجات در این بحث اولی هستند.
مصرفحدود 20 تا 30 گرم سبزیجات در روز توصیه می شود و در بین سبزی ها نعنا
دارای خواص قابل توجهی است. این سبزی دارای مواد فیتوکمیکال برای پیشگیری ودرمان انواع بیماری ها شامل آسم، افسردگی، اضطراب، استرس، سرطان و سکته
قلبی می باشد.
مزاج نعنا در طب سنتی در آخر دوم گرم و خشک و با رطوبت فضلیه است. به همین دلیل برای افراد سردمزاج مناسب است.
نعنا به طور کلی دارای خواص زیر است:
*مصرف نعنا در پیشگیری و درمان افسردگی موثر است. در نعنا 13 ماده
فیتوکمیکال (ترکیباتی با اثرات پزشکی) وجود دارد که مختص پیشگیری و درمان
افسردگی است.
* شادی آور، گرم کننده و تقویت کننده قلب است.
* رقیق کننده خون غلیظ و حل کننده مواد بلغمی و سوداوی می باشد.
* گرم کننده و تقویت کننده دستگاه گوارش و به خصوص معده است.
* آشامیدن عصاره ی نعنا در نضج و دفع رطوبت های ریه و مجاری تنفسیمفید است. در واقع استفاده از شربت نعناع و دمنوش نعناع میتواند مجاری
تنفسی را باز کند، ضمن اینکه استنشاق بخار دم کرده نعناع هم موجب کاهش
اثرات آسم و تنگی نفس می شود.
* جوشانده آن همراه با پرسیاوشان برای تقویت معده، از بین بردن بادهای معده و آروغ، کولیت و دفع اقسام کرم شکم مفید است.
* در خواص، قوی تر از پونه می باشد.
* خوردن دو سه شاخه از نعنا با آب انار ترش موجب تسکین سکسکه، تهوع، استفراغ و سوء هاضمه می شود.
* نعنا ضد اسپاسم و ضد سرفه است.
* منتول موجود در این گیاه نوعی ضدعفونی کننده ی قوی و همچنین حشره کش است. برای درمان سریع تر تبخال که یک بیماری ویروسی است نیز می توان از روغن نعنا هم به صورت خوراکی و هم موضعی استفاده کرد.
* نعناع اشتهاآور بسیار خوبی است.
مصلح:
مصلح نعنا کرفس و بدل آن پودنه بحری است.
موارد منع مصرف
در مصرف نعناع باید کمی دقت شود، چرا که می تواند برای برخی از افراد مضر باشد.
*مواد موثر نعناع، اسپاسم عضلات را برطرف می کند و می تواند عضلات محل
اتصال مری و معده را شل کند؛ به همین دلیل برای کسانی که بیماری ریفلاکس
معده (بازگشت اسید به مری) یا همان حالت ترش کردن دارند، نعنا و عرق نعنا مناسب نیست.
* مصرف نعنا برای افراد دچار اضطراب منع شده است.
* گیاه مذکور با کافور و تیمول ناسازگاری دارد.
روزهای آغازین مهر بود که از کار بیکار شدم، سعی می کردم خود را خوشحال نشان دهم تا شور و هیجان پسرم که اولین بار بود مدرسه را تجربه می کرد، بهم نریزد.
چند روز پیش آمد و گفت، امروز خانم معلم گفت یک درس مهم یاد می دهد «هر چه برای خود می پسندی برای دیگرانهم بپسند» و بعد گفت به این موضوع فکر کنیم. یعنی چی بابا؟
دیگر صدایش را نمی شنیدم؛ این درس مهمی بود که مدت ها فراموش کرده بودم و بیکاریامروزم نتیجه سهل انگاری ام در بیکار شدن همکارم بود...
این را مردی سی و چند ساله می گوید و حسرت می خورد که کاش این درس را فراموش نکردهبود و در برابر زیر آب زنی هایی که علیه همکارش شده بود می ایستاد تا امروز به همان درد دچار نشود.
انسانموجودی اجتماعی است. آموزه های اسلامی که بر اساس فطرت قرار گرفته (روم،
آیه۳۰) و بر آن است که سعادت دنیا و آخرت را در چارچوب معرفت و عمل صالح از جمله عمل اجتماعی صالح تأمین کند؛ چرا که بدون عمل اجتماعی، انسان نمی تواند سعادتمند شود. (سوره عصر)
اما همیشه نوع تعامل با دیگران ازهمسر و فرزند تا دیگر افراد جامعه مسئله مهم برای هر انسانی بوده است؛
زیرا تفاوت های روحی و روانی و تفاوت ها در نیازها و خواسته ها، موجب
تضاد منافع و تقابل میان افراد جامعه می شود. از همین رو بخش اعظم آموزههای دستوری در شرایع اسلامی همواره به حوزه تعاملات اجتماعی و تبیین حقوق،اختصاص یافته است.
تلاش آموزه های قرآنی و اسلامی آن است که ما معیار
زندگی درست و تعامل صحیح با دیگران را بیاموزیم و بر اساس آن عمل کنیم تا
سعادت دنیا و آخرتمان تأمین شود. اما مشکل بسیاری از مردم این است که حجم
بسیار آموزه ها و تعامل بسیار با دیگران در هر لحظه از عمر امکان نمی دهدتا هر دم به ارزیابی صحیح و بطلان عمل خود بپردازیم و درستی و نادرستی آن
را ارزیابی کنیم.
از این رو همواره یک پرسش برای همگان وجود دارد که دریک کلمه چه معیاری وجود دارد که موفقیت خود را در تعامل صحیح با دیگران
بسنجیم؟ آیا ما دارای یک معیار درونی و همیشگی هستیم که داوری و ارزیابی
درستی در این باره داشته باشیم؟ آیا می توانیم بدون مراجعه به کسی یا
چیزی در هر لحظه دریابیم که عملی که انجام می دهیم درست و نادرست و صحیح وغلط است؟ چه شاخص درونی وجود دارد که ما هرگاه اشتباه و خطا می کنیم ما
را باز دارد و به اصلاح و تصحیح عمل مجبور سازد؟
هرانسان در درون خود یک معیار و شاخصی دارد که هر لحظه و هر ساعت می تواند اعمال خویش را با آن ارزیابی کند. این معیار همان فطرت پاک انسانی است که خداوند در درون همگان تعبیه کرده است و انسان می تواند با مراجعه به خود، اعمال و تعاملات خویش با دیگران را ارزیابی کند
پیامبر (صلی الله علیه و آله) به این پرسش که آیا یک معیار دقیق و علمی و درونی و همیشگی وجود دارد؟ پاسخ مثبت می دهد و می فرمایند که:
هر انسان در درون خود یک معیار و شاخصی دارد که هر لحظه و هر ساعت می تواند اعمال خویش را با آن ارزیابی کند.
این معیار همان فطرت پاک انسانیاست که خداوند در درون همگان تعبیه کرده است و انسان می تواند با مراجعه به خود، اعمال و تعاملات خویش با دیگران را ارزیابی کند.
شخصی از پیامبر اسلام صلی الله و علیه وآله پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن عمل و بهشت فاصله ای نباشد.»
پیامبر فرمود: «عصبانی مشو و از مردم چیزی طلب مکن و آنچه را برای خود می پسندی برای مردم نیز همان را بپسند» (امالی طوسی، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۲۲؛ بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۷۲ و ج ۴۷، ص۴۷، ص ۱۲۵)
در جایی دیگر آمده است که عرببادیه نشینی نزد پیامبر صلوات الله علیه آمد و رکاب شتر پیامبر (صلی اللهو علیه وآله) را گرفت و گفت: ای رسول خدا! چیزی به من یاد بده که به وسیلهآن وارد بهشت شوم!
پیامبر صلوات الله علیه فرمود: «آنچه را که دوست
داری دیگران نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا دار؛ وآنچه را که ناپسند می داری که دیگران نسبت به تو انجام دهند، تو نیز آن
را در حق آنان انجام مده. اینک، رکاب شتر مرا رها کن! (کافی، ج ۲ ص ۱۴۶)
امامعلی (علیه السلام) نیز می فرماید: خودت را میزان میان خود و دیگران قرار
ده، پس آنچه که برای خود دوست می داری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه
برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)
ازاین روایات می توان دریافت که حضرت رسول (صلی الله و علیه وآله) با بیان
یک قاعده طلایی بر آن است تا انسان به خود ارزیابی از عملش اقدام کند و
وضعیت خود را با خدا و بهشت و سعادت مشخص کند.
اگر انسان بتواند بهاین معیار مراجعه کند دیگر نیازی نیست که از کسی چیزی بپرسد و هرگاه در مورد عملی شک و تردید داشت، می تواند با مراجعه به فطرت خویش دریابد که آنعمل مطابق عدالت و حق است یا خلاف آن؟
مسلمان مومن واقعى، کسىاست که براى دیگران نیز به اندازه خودش، راحت و آسایش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسایش و خوشبختى خود را، در آسایش و خوشبختىدیگران جستجو کند.
البتهاینکه گفته شد انسان به خودش مراجعه کند تا وضعیت اعمال خویش را ارزیابی وسنجش کرده و به اصلاح و تصحیح عمل بپردازد، مراد از خود، همان فطرت سالم وسلیم است؛ زیرا زمانی انسان می تواند معیار سنجش حق و باطل و عدالت و ظلمقرار گیرد که براساس ساختار فطری و الهی باشد.
خداوند به هر انسانی یک
مجموعه توانایی بخشیده است که شامل دانش ها و تمایلات است. این مجموعه که
در ذات هر انسانی تعبیه شده شامل توانایی معرفتی و گرایشی به خیرها و
کمالات و گریز از باطل و نواقص است. انسان ها به طور فطری از الهامات
تقوایی و فجوری برخوردارند و می توانند حق و باطل و خیر و شر را بشناسند وهمچنین به خیر و حق گرایش یافته و از شر و باطل و بی عدالتی گریزان
باشند. (شمس، آیات ۷ تا ۱۰)
اینکه گفته شد انسان به خودش مراجعه کند تا وضعیت اعمال خویش را ارزیابی و سنجش کرده و بهاصلاح و تصحیح عمل بپردازد، مراد از خود، همان فطرت سالم و سلیم است؛ زیرازمانی انسان می تواند معیار سنجش حق و باطل و عدالت و ظلم قرار گیرد که براساس ساختار فطری و الهی باشد
اما بسیاری از مردم به دلایلیفطرت خود را می پوشانند و اجازه نمی دهند تا آن همانند چراغی روشنگر
باشد و پیش پای آنان را روشن سازد و حق و باطل را نشان دهد و گرایش به خیر وعدالت و حق داشته باشد. (شمس، آیات ۷ تا ۱۰)
آن فطرتی می تواند معیار سنجش حق و باطل و درست و نادرست باشد که از بیمار دلی سالم مانده و گرفتار زنگار و مهر نشده باشد.
امااگر فطرت، سلامت خود را از دست بدهد، به طور طبیعی عمل و رفتار نمی کند. از همین رو حقایق را وارونه می بیند و تفسیر می کند و به جای گرایش به خیر به سوی شر می رود و به جای آنکه در پی مصادیق کمالی حقیقی باشد، به سوی مصادیق کمالی دروغین می رود.
این گونه است که بیمار دلانی چونمنافقان هنجارها و ارزش ها را ضد ارزشی دانسته و رفتارهای نابهنجار و زشتخویش را هنجار ارزیابی می کنند و وقتی به آنان اعتراض می شود که چرا
افساد می کنید می گویند که ما مصلح هستیم. بر همین اساس آنان انسان های
دارای قلب سالم و سلیم و فطرت پاک و سالم را سفیه و بی خرد می دانند و
ایمان آوری آنان نسبت به ارزش ها و هنجارها و احکام شریعت مطابق فطرت را
عین سفاهت و بی خردی دانسته و به تمسخر آنان می پردازند (بقره، آیات ۸ تا۱۵)
هرگاه انسان این گونه رفتار کند و فطرت را دفن نماید و فتیله آن راپایین کشد، از حوزه فطرت انسانی بیرون رفته و در مقام حیوانیت وارد می
شود و اگر ادامه یابد از آن نیز پست تر شده و قساوت قلب وسنگدلی اش موجب می شود تا دیگر حتی احساس حیوانی نداشته باشد و ادراک و
فهم حیوانی را از دست دهد و به سنگ تبدیل شود. (اعراف، آیات ۱۷۶ و ۱۷۹؛
بقره، آیه ۷۴)
به هر حال انسان، خود بهترین داور برای سنجش اعمال خویشو تنظیم روابط سالم با دیگران است. اگر کسی بخواهد رفتار دیگران نیز با ویخوب شود، بهتر است که رفتار خود را با دیگران بهبود بخشد.
اگر هر کسی این گونه عمل کند به طور طبیعی روابط سالم در جامعه ایجاد می شود و گسترش می یابد و جامعه ای معتدل و سالم فراهم می آید و سعادت دنیا و آخرت مردم تضمین و تأمین می گردد.
در عین حال هیچ گاه شاهد انبوه پرونده های قضایی و حقوقی و کیفری میلیونی در محاکم و مراکز قضایی نخواهیم بود.
ای نور دیده من! ای مولا و سرور من!
ای قامت رعنای عدالت و ای عزیزترین!
اشک فراق از دیدگانم می چکد. زیرا جمعه ای دیگر رسیده است
و مرغ دلم به هوای کوی تو، هوایی شده است.
تو می آیی، با یک سبد نور، با یک سبد امید. تو می آیی،
اما نمی دانم درکدام جمعه؟
گاهی وقتها فکر می کنم آیا زنده می مانم تا ظهور پرحضورت را درک نمایم و یا اگر از این دیار کوچ کردم،
آنگاه که تو بیایی آیا من از خاک برمی خیزم و در رکابت غلامی می کنم؟
همه می گویند غروب جمعه دلگیر است، اما نمی گویید چرا؟
جمعه هم از پی نیامدنت داغ سکوت بر لب می زند و تا جمعه ای دیگر خاموش می ماند.
اما آن جمعه که بیایی، ابرهای متراکم و تاریک را از دلها می زدایی
و چشم هایی را که حسرت زیارت آفتاب دارند را به نوازش نور و مهربانی می خوانی.
آنگاه که تو بیایی، دست های آسمان هم در پی یاری تو قنوت می کنند.
کوه ها کمر خود را برای کمک به تو محکم می کنند،
چشم های دریا برای دیدنت باز می شوند،
سروها برای بوسیدنت قدقامت می کنند،
نرگس ها دیگر روی زرد ندارند، شقایق ها دیگر داغ به سینه ندارند و کبوترها، مقیم خانه تو می شوند.
آن روز که تو ییایی، روز است و دیگر شب نیست.
آن روز که تو بیایی، بهار است و زمستان نیست.
آن روز که تو بیایی جمعه است
«اللهم عجل لولیک الفرج»
نظرتان راجع به نوشیدنی های آرامش بخش چیست؟ خیلی از افراد راجع به نوشیدنی های انرژی زااطلاعاتی دارند و اغلب آن ها را استفاده می کنند، اما ممکن است در این میان افرادی هم باشند که دنبال کاهش استرس باشند. اگر شما هم جزو این گروه هستید بد نیست بدانید نوشیدنی های آرامش بخش نوشیدنی هایی غیرالکلی هستند که ذرات آرامش بخشی دارند که ممکن است در طبیعت یافت شوند. آن ها نوشیدنی هایی کاربردی با بیش از یک ذره فعال هستند که نه تنها استرس را کاهش می دهند بلکه باعث بهبود تمرکز ذهن و خواب بهتر میشوند. خواندن این مقاله را که در مورد نوشیدنیهای کاهشدهنده استرس است از دست ندهید.
خواص آرامش بخش بابونه برایرفع اضطراب و عصبانیت به خوبی شناخته شده است. شیر گاوهایی که از علف تغذیه کرده اند نیز حاوی اسید لینولئیک، گونه ای از اسیدهای چرب است که می تواند جریان خون به مغز را افزایش دهد و اثر هورمون استرس کورتیزول را معکوس کند. ترکیب این دو نوشیدنی آرامش بخش به همراه کمی عسل می تواند اثر ضداضطراب آن ها را به حداکثر برساند.
کم شدن آب بدن می تواند تا حد زیادی مانع تمرکز شود، به همین دلیل مصرف مداوم آب، کاری بسیار هوشمندانه است، اما اضافه کردن چند قطره آبلیمو یا یک تکه لیمو به آبی که می نوشید، می تواند توانایی ذهنی را برای انجام فعالیت هایی که به تمرکز بیشتری نیاز دارد، افزایش دهد.
پروتئین های موجود در ماست چکیده و کفیر می تواند موجب افزایش سطح پیام رسان های عصبی کنترل کننده ناراحتی شود. این خوراکی ها همچنین حاوی پروبیوتیک نیز هست، موادی که طبق برخی تحقیقات انجام شده می تواند مانع از افسردگی شود و حتی در درمان آن موثر باشد.
اگر کلافه و بی قرار هستید و نمی توانید بخوابید، کمی آب آلبالویا گیلاس بنوشید. بررسی های انجام شده نشان می دهد که با نوشیدن آب آلبالو دو بار در روز می توانید شب ها ۹۰ دقیقه بیشتر بخوابید چرا که این میوه حاوی ملاتونین،هورمون تنظیم کننده چرخه خواب و بیداری و اسیدهای آمینه ای است که می تواند شما را به خوابی عمیق و طبیعی فرو برد. البته اگر شب ها آب گیلاس را نوشیدید می توانید به آن وانیل هم اضافه کنید.
نوشیدن شیر داغ باعث آرامش و خواب راحت می شود. جالب است بدانید شیرحاوی اسید آمینه ای به نام تریپتوفان است که برای کاهش استرس ضروری است. شیر نوشیدن باعث آرامش روانی و خواب آلودگی می شود. شما همچنین می توانید مقدار کمی عسل را با شیر مخلوط کنید. شیر تریپتوفان را به مغز می رساند، سپس به سرتونین تبدیلمی شود و سرتونین در تاریکی به ملاتونین تبدیل می شود و ملاتونین مسئول چرخه خواب و بیداری افراد است. ترکیب شیر با عسل همچنین تأثیرات آنتی اکسیدانی را افزایش می دهد.
انواع چای به خصوص چای سبز از جمله نوشیدنی های دیگری است که باعث کاهش استرس می شود. چای بابونه و اسطوخودوسهم آثار آرامش بخشی خودش را همراه دارد. اپی ژنین موجود در بابونه به گیرنده های GABA مغز می چسبد و آثار ضداضطرابی دارد. این گیرنده ها نقشیاساسی در تنظیم سیستم عصبی مغز دارند و قادرند باعث کاهش استرس فرد به خصوص هنگام خواب شوند. اگر می خواهید از نوشیدن چای گیاهی لذت بیشتری ببرید به شما پیشنهاد می کنیم آن را با یک قاشق چای خوری عسل ترکیب کنید.
دحو الارض، مطابق با بیست و پنجم ماه ذوالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید.
به نظر برخی از مفسران، آیه 30 سوره نازعات (والارض بعد ذلک دحاها) به همین واقعه اشاره دارد.
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آنرا دوچندان نموده اند؛ از جمله:
• میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام .
• میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام .
•خروج رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مدینه به همراه هزاران حاجی به سویمکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمۆمنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما و نیز تمامی همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز ایشان را همراهی میکردند.
• در روایتی نیز آمده است که قائم(عج) در همین روز قیام خواهد کرد.
پرخوری به خوردن غذا در حد سیری گفته می شود که امروز از دلایل شایع چاقی محسوب می شود و سرمنشأ بسیاری از بیماریها است؛ به طوری که امروزه پزشکان بیماریهایی مانند ................
خواص گیاه داروئی و درمانی ریحان :
1-نیرو دهنده ورفع کننده ورم معده و کلیه .
2 – سینه را نرم و سرفه تسکین می دهد .
3- رفع سرد دردهای یک طرفه .
4- رفع سردردهای عصبی .
5- رفع التهابات دستگاه مجاری ادرار و مدر .
6- زیاد کردن شیر(شیر افزاه)
7- آرامبخش و تقویت قلب و اعصاب .
8- دم کرده تخم ریحان مسکن است .
9- لعاب آن برای رفع عطش مفید است .
10- پائین آورنده تب .
11- در استعمال خارجی جهت درمان اگزما و تقویت موی سر .
قسمتهای مورد استفاده عبارتند از :
الف: برگ .
ب: دانه .
ج : سرشاخه های گلدار.
رسول
اکرم صلى الله علیه و آله :
أَیُّمَا امرَأَةٍ ماتَت وَزَوجُها عَنها راضٍ
دَخَلَتِ الجَنَّةَ؛
هر زنى، از دنیا برود و شوهرش از او راضى باشد،
به بهشت مى رود.
نهج الفصاحه، ح 1022
دانلود مداحی محرم 1394 با نوای �جواد مقدم�؛ �بی تو شده یه عالمه، زخم هایی که رو بالمه، بابا میدونی من همش سه سالمه� [زمینه، شب سوم محرم الحرام] [هیات خادم الرضا قم] (9:08)
صلوات خاصه حضرت امام جواد(ع) �اللهم صل علی محمد و اهل بیته و صل علی محمد بن علی الزکی التقی و البر الوفی و المهذب النقی هادی الامه...�(4:23)